هدف از اين وبلاگ ايجاد انگيزه،صحيح زندگي كردن براي جوانان با اميد ها و آرزوهاي خود مي باشد.
++++++++++++++++++++
هر كجا زندگي باشد،اميد هم هست..
++++++++++++++++++++
ثروتمندی از ذهن شروع می شود..
++++++++++++++++++++
زشت ترين آدم با اخلاق خوبش زيباست..
++++++++++++++++++++
راستش را بگو اول به خودت بعد به دیگران..
   

شاعران » حمید حیدری »موج نا موزون
چهارشنبه ۲ فروردین ۱۳۹۱ ساعت 3:24 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )

موج نا موزون

شب بود و حوض تجلی تهی نمود
شاید گسسته ز هم رشته های آب؛
روز خالی شد از محبت رنگ:
زین گستره ی تار و پود سرخ وجود.

مهربانی، ز خنده ی امواج، روی کشید و سبک پرید
دست های چروکیده ی ابهام، ریشخندی نثار کتمان کرد
اندوه سرد و یخ زده ی یأس، داد جاش را به گرمی امید
اقلیم تنگ و نازک گلبرگ، از هیجان شعله ور بود.

ناگه در این گیر و دار

موجی نا موزون تمامی اوزان را بر هم زد
زیرا
از نظم تنفر داشت از نثر دلی پر خون!
و موج با آهنگ دست به گریبان شد و زور آزمایی کرد
و دست و پنجه نرم نمود...